درباره لوگو
در گذاشتن عکسهای طرح در معماری جهان و ایران و کارهای من (سواستیکا-گردونه مهر)
انتخاب طرح گردونه مهر یا سواستیکا به خاطر سابقه تاریخی و فرهنگی که در میان تمدنها و فرهنگهای مختلف داشته و نیز به دلیل هندسه طرح که از راست گوشه ها، شکل مربع و خطوط عمود و افق و 45 درجه تشکیل شده مورد توجه من بود و تقریبا از ابتدای شروع به کار طراحی گردونه مهر را به عنوان لوگو برگزیدم.طرح گردونه مهر موجود در کاشیکاری مسجد جامع اصفهان و دو بیتی که بصورت خط کوفی بنّایی در چهار پاره طرح نوشته شده را به عنوان الگو انتخاب کرده و با همان شیوه خط کوفی بنّایی دو بیتی که پدرم در بازدیدی که از اوّلین دفتر کار من در تهران داشتند سرودند را طراحی کرده و داخل چهار پاره گردونه نوشتم.از آن تاریخ که نزدیک به چهل سال از آن می گذرد از طرح گردونه مهر در اکثریت کارهای من به گونه ای استفاده شده است.
تصاویری از گردونه مهر در معماری و سایر هنرها در جهان و ایران
نمونه های بکار رفته از لوگو سپکاد در پروژه های اجرا شده
مختصری از تاریخچه و پیشینه فرهنگی سواستیکا یا گردونه مهر
در آیین مهر این نشان را گردونه مهر می نامند که آمیزش چهار عنصر اصلی آب ، باد ، خاک ، آتش را می رساند.
گردونه مهر یا گردونه خورشید که به چلیپای شکسته نیز مشهور است ، نماد و نشانواره بسیار کهنسالی ست که آن را به قوم آریا و سرزمین ایران نسبت می دهند ، هرچند که یافته های باستان شناسی در زمینه ی پیشینه ی گردونه ی مهر بسیار اندک و تفسیر پیرامون آن بسیار دشوار است ، اما از همین یافته های نادر باستان شناسی می توان چنین برداشت کرد که گردونه ی مهر نمادی مختص ایرانیان باستان بوده و به احتمال قریب به یقین ، این نشانواره از نمادهای آیین مهری یا میتراییسم بوده است. آیینی که پیش از ظهور زرتشت در ایران رواج داشته و پس از تولد دین زرتشت نیز همچنان موقعیت خود را حفظ نمود و در دین زرتشتی نیز نفوذ یافت و بعدها ( حدوداً در سده یکم پیش از میلاد ) به غرب آسیای صغیر گسترش یافت . خصوصاً ورود آیین مهر به روم و اروپا کاملاً محسوس است ، چنانکه دستاوردهای باستان شناسی در این زمینه این امر را تأکید می کنند
هندسه
چلیپای شکسته علامتی است با شاخههای ۹۰ درجه به سمت راست یا چپ است. که معمولاً با جهت افقی یا گوشههایی با زاویه ۴۵ درجه میباشد. ممکن است جهت گردش آن را مطابق با عقربههای ساعت و یا بر خلاف آن باشد.
خاستگاه
این نماد در تاریخ کهن اروپا و همچنین آثار کشف شده از فرهنگها هند و اروپایی مانند هند و آریایی ٬ایرانی ٬ هیتیها ٬ سلتیها و یونانیها به چشم میخورد. اولین نمونههای استفاده از چلبپای شکسته مربوط به تعدادی سفال یافت شده در استان خوزستان در ایران در ۵ هزار سال قبل از میلاد است.در اوایل عصر برنز نشانههایی از آن در سفالهایی در روسیه پیدا شده است.
همچنین علامتهای چلیپای شکسته مانندی در عصر برنز و آهن در قفقاز شمالی و آذرآبادگان و همچنین در بین سکاها و سرمتیها پدیدار شده است.
چلیپا از قدیمترین اشکال نمادین، با کاربرد گسترده در هنر و معماری به خصوص دوره اسلامی است. چلیپا در زبانهای سامی از جمله سریانی، بهصورت صلیبا آمده و به شکل صلیب وارد زبان عربی شدهاست. این اصطلاح برای دو شکل بهکار میرود. یکی به صورت دو خط متقاطع، که نماد درخت زندگی، صورت مثالی انسان، چهار جهت اصلی، برکت، خوشبختی، پیوند زن و مرد، زایش و باروری و دارای ارزش دینی، عاطفی و درمانی بوده و در مسیحیت نمودار وجوه گوناگون انوار الهی است.
دیگری چلیپای شکسته، به شکل بهعلاوهای که انتهای هر دو بازوی آن به زاویه قائمه در یک جهت شکسته میشود، که نماد حرکت چرخشی جهان، خورشیدگردان و ارابه خورشید است و در زبان سانسکریت به آن سواستیکا، به معنای هستینیک، میگویند. این نماد در آثار بازمانده از تمدن دره سند پیش از ورود آریاییها دیده شدهاست و برای آریاییهای هند و پیروان آیینِ جاینی، مقدّس و نماد ویشنو (یکی از خدایان آیین هندو) بوده، در چین مظهر یانگ و یین (نماد مذکر و مؤنث) و در روم مظهر برخی خدایان بهشمار میآمدهاست.
از چلیپا و چلیپای شکسته در هنر و معماری بسیار استفاده شدهاست. در آثار بازمانده از هزاره پنجم پیش از میلاد تا دوره ساسانیان، نقش چلیپا و چلیپای شکسته پیوسته مورد توجه بوده و بر روی آثار سفالین، زینتآلات، پارچه، ظروف، مُهر و گچبریهای کاخها در مناطق باستانی ایران، چون صخرههای لاخمزار، شوش، تپهسِیلک، تل بَکون، تپهحصار، و شهر سوخته مشاهده میشود. گونهای از چلیپا نیز در الفبای فینیقی وجود زبانهای اروپایی از آن گرفته شدهاست.
چلیپا، به صورت کامل و شکسته، در دوره اسلامی نشانه مقام وحدت و مظهر چهار جهت اصلی و فرشتگان ناظر بر چهار فصل، نماد روح و حیات مجدد (کاربرد آن را در آرامگاهها از این جهت دانستهاند) بهشمار میآید. چلیپا در ادبیات و عرفان جلوهای از عالم طبیعت و صفات جلال است.
با آنکه بنابر روایتی پیامبر اسلام استفاده از نقش چلیپا به صورت صلیب بر روی لباس و پرده را منع کرد، احتمالاً سادگی این نقش سبب کاربرد زیاد آن در انواع هنرهای اسلامی گردیدهاست. از چلیپا، علاوه بر کاربرد مستقل، برای نوشتن نامهای بزرگان دین، نگارههای پیچیده، گل و بتهها و شاخ و برگها استفاده شده و ترکیب چلیپا با نقش جانوران، به صورت چرخشی، در تزیین اشیای فلزی و سرامیک بهکار رفتهاست.
گزارش شده در ذخیره طرحهای بخشهایی از منسوجات پارتی یافت شده در ناحیه گرمی در آذربایجان شرقی، موتیفهای سواستیکا یافت شده است این نماد در دوره هخامنشی بین هند و ایران منتقل شده است.
در یکی از مهرهای عصر مس یافت شده در شوشا، که دارای حیوانی از گاوسانان است دور آن با سواستیکا پوشانده است.
در پاوین سلطنتی قلعه یزدگرد مربوط به دوره پارتی، طرحهای سواستیکا و ویره وجود دارد. در دوره ی ساسانی، در مجموعه عظیم سازه های بیشاپور، طاقچه های با طرحهای سواستیکا تزیین شده است.
کاربرد چلیپا در دورههای مختلف
در معماری این نقش به صورت ساده و شکسته در گچبریهای مسجدجامع نائین، احتمالاً از دوره سامانیان، دیده میشود. همچنین چلیپای شکسته از نقشهای مقدّماتی آجرچینی دوره سلجوقی بهشمار میآید. عناصر چلیپایی شکل در بسیاری از بناهای دوره سلجوقی بهکار رفتهاست، از جمله مسجدجامع اصفهان و برجهای خرقان، دروازهمهریزِ یزد و رباط شرف در حوالی مشهد، مقبرهای در اوزکندِ خوارزم و آرامگاه یوسفبن قُصَیر در نخجوان. کاشیهای چلیپایی شکل زیبایی از دوره ایلخانی در موزه بریتانیا نگهداری میشود که در پوشش بناهای این دوره بهکار میرفتهاست. در تزیینات داخلی امامزاده خواجه عمادالدین و گچبریهای چند رنگِ امامزاده علیبن جعفر در قم، نقش چلیپای ساده بهچشم میخورد. مسجد کبود تبریز از قرن نهم و از آثار جهان شاهقرهقوینلو دارای نقشهای بینظیر چلیپای صلیب مانند است. مدرسه الغبیگ در سمرقند، امامزاده زید در تهران و گنبدِ سبز در نزدیکی آرامگاه جامی، دربردارنده شکل چلیپا از دوره تیموریاند. از دورههای ایلخانی و تیموری، نقش چلیپا به شکل اللّه، محمد و علی بر روی گچبریها و کاشیها وجود دارد، لیکن رونق کاربرد این نقش در دوره صفویه به اوج خود رسید، چنانکه منارههای مقبره شاه نعمتاللّه ولی در ماهان کرمان، سراسر با نقش چلیپا تزیین شدهاست. این نقش در بسیاری از تزیینات آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی نیز بهکار رفتهاست. مسجدِ امام و مدرسه چهارباغ از نمونههای دربردارنده این تزیینات است.
در دورهصفویه، نقش چلیپا در کاشیکاری بهشکل نوعی نقش پیلی، معروفبه کلید، مرسوم شد. مدرسه سردار قزوین از دوره قاجاریه، نمونه بهکارگیری این نقش کاشیکاری است که امروزه نیز در تزیینات بناها به کار میرود. چلیپا فقط در تزیینات بناها به کار نمیرود، چنانکه علاوه بر کاربرد تزیینی، گاه نقشهاصلی بناهایی چون مساجد و دیگر بناهای چهار ایوانی، بهصورت چلیپاست، مانند مسجد کبود تبریز و چینیلی کوشک در استانبول.
در ظروف سفالی، چلیپا به عنوان نقشِ پایه، در ترکیب با بسیاری نقوشِ دیگر بهکار گرفتهاست و در دورههای گوناگون، به خصوص از دوره عباسیان به بعد، در تمام سرزمینهای اسلامی، از جمله در ایران و مصر و ترکیه، دیده میشود. امروزه چلیپا در خرمهرههای سفالی، که برای دفع چشم زخم با جنبه تزیینی و سنّتی ساخته میشود، نیز به کار میرود.
در تزیینات برخی اشیای فلزی باقیمانده از قرن هشتم تا دهم، همچون طَبَق و مشربه و شمعدان و دوات، نقش چلیپا به صورت ساده و شکسته دیده میشود. در سوزنیهای ایل بختیاری و قالیچههای سرکوه داراب، نیز نقش چلیپا وجود دارد و گاه در این بافتهها، چشمان پرنده، نگارهای چلیپایی است و گاه مانند گلیمهای بختیاری، حاشیهها به صورت چلیپا بافته میشود. چلیپا، برای دفع چشم زخم، در بافتههای گلیمی و بر روی خیمه زن تازهزا نیز نقش میشدهاست.